قهری ز من و قهر ز تو نتوانم/
آغشته به مهرتوست جسم و جانم/
هر چند که روز من همه شب بشود/
دلتنگ نگاه عاشقت می مانم /
من معجزه ی عمر توام می دانی؟
من ناب ترین معجزه ات می دانم /
هر آنچه به تو نوشته ام می خوانی ؟
من نامه نانوشته ات می خوانم/
از من نطلب تحمل دوری را /
من تاب نبودن تو را نتوانم /
وقتی که نباشی دل من می گیرد/
مانند شب تیره ی بی پایانم/
چون ابر سیاهی که دلش می گیرد/
دلتنگم و بی روحم و بی بارانم/
بنشین و به بی عدالتی فکری کن/
قهری ز من و قهر زتو نتوانم/
#محمد_سیمزاری
***
فرصت برای مردن بهتر, در حکم کیمیاست....برچسب : نویسنده : dsimzari8 بازدید : 145